آب، نان، آواز

آدمی را آب و نانی باید و آن‌گاه، آوازی ...

آب، نان، آواز

آدمی را آب و نانی باید و آن‌گاه، آوازی ...

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

مرا با نگــــاهت، به رؤیا ببر ...

پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۱۲ ب.ظ
شاسی کمربند رو فشار میدم. کمربند رو باز می‌کنم و سرمو می‌ذارم روی پاهات. تو دستتو می‌ذاری رو سر من و انگشت‌هات وسط موهای مشکی و براق من گم می‌شن.
چشمامو می‌بندم.

توی خواب می‌بینم که از پنجره‌ی یه خونه‌ی قدیمی و سرسبز، دارم تو و دخترمون رو کنار دریا تماشا می‌کنم. بهتون نگاه می‌کنم. به خنده‌های پر از شوق تو و سحر. به خونه‌ی ماسه‌ای ِ روی ساحل. به موج‌های آروم و متین دریا. به ماسه‌های ریزی که چسبیده رو دست‌های سحر و صورت لطیف تو.
نگاه می‌کنم به آسمون آبی روبرو. نگاه می‌کنم به خوش‌بختی.

یه صدای آروم و مبهم انگار از اون طرف دنیا تو گوشم می‌پیچه.

چشم‌هامو باز می‌کنم. سرمو از روی پاهات برمی‌دارم و می‌شینم روی صندلی. تو، به لطیف‌ترین حالتی که تا حالا دیدم، خوابیدی.

ماشینو روشن می‌کنم و راه می‌افتم. هنوز تو فکر اون خواب و اون صدای نامعلومم.

هیچ کس توی جاده نیست. فقط من و تو و ماه و آسمون و شاید مارمولکای توی بیابون که الانم لابد خوابن. دلم می‌خواد به جای این جاده زل بزنم به تو و نفس‌های آروم و منظم و مطمئن‌ات.

یهو یه غصه‌ی غریب می‌ریزه تو تموم دلم. یه جور ترس. ترس ِ از دست دادن. ترس گم شدن. گم کردن. درست همون حسی که اون روزی که مادرمو تو کوچه‌ی خونه‌ی قدیمی‌مون گم کرده بودم، تجربه کردم. همون حس غریب زجرآوری که همه‌ی دلهره‌های دنیا رو می‌ریزه تو وجود آدم. همون‌جا که کم بودن و حقیر بودن و هیچ بودن خودمونو می‌فهمیم.

همون‌جایی که حس می‌کنیم تنهاییم. مث یه گمشده وسط یه بیابون تاریک و ساکت و سرد.

همون‌جایی که شروع می‌کنیم به گریه کردن.

یه صدای ضعیف و مبهم رو با زحمت از بلندگوی ماشین می‌شنوم. ولوم پخش ماشینو بیش‌تر می‌کنم و دستمو می‌ذارم روی دست تو. چشماتو برای چند ثانیه باز می‌کنی و دوباره می‌خوابی.

حالا بالاخره صدا رو واضح می‌شنوم. "مرجان فرساد"ه که می‌خونه:


" خونه‌ی ما؛ دوره، دوره ...

پشت کوهای صبوره

پشت دشتای طلایی
پشت صحراهای خالی " ...

 

و من همین‌طور تو این جاده‌ی بی‌انتها می‌رونم و جلو میرم.

تو فکر خونه‌ای که از همه‌ی این دنیا خیلی دوره ...

تو فکر اون روزی که بالاخره به خونه‌مون می‌رسیم.

 

 (+) Khooneye ma :: Marjan Farsad :: Album: Blue Flowers

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۲
علیرضا توحیدی