آب، نان، آواز

آدمی را آب و نانی باید و آن‌گاه، آوازی ...

آب، نان، آواز

آدمی را آب و نانی باید و آن‌گاه، آوازی ...

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

پلکی بزن ای مخزن اسرار ...

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۱۲ ب.ظ

تو ماهی و من، ماهی این برکه‌ی کاشی

اندوه بزرگی‌ست، زمانی که نباشی ...


هر وقت که این بیت اول شعر علیرضا بدیع و آواز حجت اشرف زاده را می‌شنوم، به فکرِ وقت‌های نبودن‌ت می‌افتم. و از همین‌جا، از اول اول، به شب‌هایی فکر می‌کنم که ماهی کوچک و دلتنگ برکه حتی انعکاس تصویر روی ماهش را هم روی آب نمی‌بیند. و تصویر غم‌انگیز تنهاییِ ماهیِ قصه از همین ابتدا توی ذهنم نقش می‌بندد، تا آخر؛ تصویر ماهی مغموم، نگران و پریشانی که در عمق برکه‌ی کوچک، در شبِ تاریکِ بی‌ماه و بی‌مهتاب، لابد دارد می‌میرد از دلتنگی، دارد می‌میرد از بی‌ماهی.


+ «اندوه بزرگی‌ست؛ چه باشی، چه نباشی ...». من یک دنیا حرف می‌فهمم از همین چند تا کلمه.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۲
علیرضا توحیدی